زندگی فروید(بخش دوم)


 

تاریخچه تحول فکر فروید:

در بررسی ریشه ها و مبانی افکار فروید به حقیقتی بر می خوریم و آن این است که بسیاری از چیزها به روشنی معلوم نیست. شاید بتوان خود فروید را مقصر اصلی این ابهام و عدم وضوح دانست. زیرا فروید در دو نبت یک بار در سال 1885.م. و بار دیگر در سال 1907. م . یادداشت ها و خاطرات اولیه خود را سوزاند. به احتمال قوی او این کار را عمدا برای مخفی نگه داشتن اصل و منشائ عقایدش انجام داده است. رشته افکار فروید در بعضی از عقاید کلی که در طی چند هزار سال مبنی همه افکار غیری بوده است یافتو هم می توان آن را در بعضی از اکتشافات خاص قرن 19 جستجو کرد. یکی از گفته های حکیمانه فلاسفه یونان و رم قدیم شعار ( خود را بشناس) بود. این مفهوم یکی اط مفاهیم زیر بنایی روانکاوی است و فروید توانست از دیدگاه خود تا آنجا که می توانست بدان جامه عمل بپوشاند. از میان عوامل موثر دیگری که به گسترش روانکاری انجامیده است می توان به عوامل زیر اشاره کرد: ( کرسینی، 1973)[1]

 چالز داروین و گسترش علم زیست شناسی:

فروید تحت تاثیر افکار داروین فرضیه های روانکاوی بسیاری نظیر رشد و تکامل انسان جریان تغییر و مفاهیم تثبیت و بازگشت را تکوین کرد.

 روان شناسی تداعی [2]( پیوستگی تصورات)[3]:

استفاده از روش تداعی آزاد توسط فروید، خود آغاز دوره تازه ای بود. فروید با استفاده از این روش توانست اطلاعات زیادی در زمینه علل اساسی رفتارهای نابه هنجا کسب کند.

 توسعه علم عصب شناسی:

از پیشگامان بزرگ این رشته می توان از ژان شارکوی فرانسوی نام برد که یکی از بزرگترین معلمان فروید بوده است. فروید در دهده 1880 میلادی طرح اصلی نظام عصبی خود را مطرح کرد.

 روانپزشکی قرن 19:

خواب مصنوعی( هیپنوتیسم)؛ به منزله راهی برای دست یافتن به مطالب ناخودآگاه شناخته شد. انرژی روانی جایگزین ماده سیال نامعلومی شد که تا آن موقع آن را در ایجاد بیماری عصبی موثر می دانستند. در نتیجه هیپنوتیسم و تلقین در درمان بیماری های روانی به کار گرفته شد و رابطه مراجع و درمانگر مورد توجه خاصی قرار گرفت.

 تاثیر علم فیزیک:

یک فیزیک دان بزرگ آلمانی بنام هرمان فن هلم هوتز در اواسط قرن 19 اصل ثابت انرژی را مطرح کرد.

 تکامل اندیشه های فروید را می توان به چهار دوره تقسیم کرد:

 تجسس نوروز ها آغاز کار او ( 1886) تا چاپ تحقیقاتی در زمینه هیشری (1895): فروید از روش پالایش روانی که از بروئر آموخته بوده استفاده می کرد.

 دوره خودکاوری ( از 1895 میلادی تا 1889 میلادی) :  فروید یک نگرش دو گانه داشت. از سویی معتقد بود که مغز اندام حیاطی و مرکز اندیشه و احساس و روان انسان است و از سوی دیگر اصرار داشت که روانشناسی را باید جدا از فیزیولوژی مغز مورد مطالعه قرار داد.

 دوره ارائه اولین سیستم روانشناسی تحلیلی(یعنی روانشناسی نهاد که اصولا مبتنی بر کتابهای تعبیر پویا ( 19000) و 3 مقاله در زمینه جنسیت بود. که تا سال 1914 .م. طول کشید.):فروید اولین نظام روانکاوی خویش را بر سه مفهوم اساسی مبتنی کرد. ناخودآگهی پویا، نظریه لیبید و یا انرژی روانی و انتقال- مقاومت به منزله اساس درمان

 دوره روان شناسی خود که از 1914 تا هنگام مرگ او به سال 1939 . م طول کشید: در این دوره یعنی سال 19144. م . سال انتشار مقاله ای با عنوان خود شیفتگی تا سال 1926.م. یعنی زمان انتشار کتاب مشکل اضطراب طول کشید. روان شناسی خود مربوط به درک کل شخصیت است که در سال 1923.م به بعد تمام موضو روانکاوی حول این محور متمرکز بوده است. فروید 2 سال آخر زندگی خویش را صرف تهیه چهار چوب فلسفی برای توری واپس زدن و راههای متعدد خود آگاه کردن امیال واپس زده کرد و این فلسفه جدید را (متاپیکولوژی )[4] نامید.



[1] Corsini

[2]  associationsm

3 association of ideas

[4] metapsychology


کادوناز | جدیدترین و بروز ترین مطالب در زمینه های خبر و بازیگران و فرهنگ و هنر و مقالات پزشکی و سبک زندگی و سرگرمی و بهداشت و تکنولوژی و دنیای مد و آشپزی.