فیزیولوژی عشق


عشق نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بی‌انتها برای دیگران است. در واقع عشق را می‌توان یک احساس ژرف و غیرقابل توصیف انسانی دانست که فرد آن را در یک رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم می‌کند. با این وجود کلمه «عشق» در شرایط مختلف معانی مختلفی را بازگو می‌کند: علاوه بر عشق رمانتیک که آمیخته‌ای از احساسات و میل جنسی است، انواع دیگر عشق مانند عشق عرفانی و افلاطونی، عشق مذهبی، عشق به خانواده را نیز می‌توان متصور شد، در واقع این کلمه را می‌توان در مورد علاقه به هر چیز دوست داشتنی و فرح بخش، مانند فعالیت‌های مختلف و حتی انواع غذا به کار برد.
فیزیولوژی عشق
هیجان جسمی و روحی عشق فراموش شدنی نیست. ولی به قول ادگار آلن پو نویسنده آمریکایی هیچ هیجان شدیدی نمی تواند ماندگار باشد. بدن توان تحمل این همه هیجان را ندارد و عشق هیجانی هم به همان صورت باقی نمی ماند و تغییر حالت می دهد. اگر همه چیز برای دلدادگان به خوبی پیش برود و عشق به وصال بینجامد، به تدریج عشق تند تغییر ماهیت می دهد و پس از وصلت به ثبات و اعتماد تبدیل می شود، که البته هیجان و از خود بیخودی اولیه را ندارد. در حقیقت تجربه عشق یک روند شیمیایی است که شامل سه قسمت است:
1-شهوت
2-عشق رومانتیک
3-وصال

هر سه مرحله زیست شناسی توسط هورمون های انسان کنترل می شوند و در راستای یک هدف قرار دارند: تولید مثل. شهوت توجه ما را به جنس مخالف معطوف می کند؛ عشق رومانتیک گزینه های ما را محدود و نیروی ما را بر یک نفر متمرکز می کند و پیوند (وصال) ما را وا می دارد کنار گزینه ی خود آنقدر بمانیم تا تولید مثل کنیم و فرزندان خود را بزرگ کنیم و با این روند طبیعت بقای نسل ما را تضمین می کند. این فیلمنامه سه مرحله ای به کارگردانی هورمون های بدن به تصویر کشیده می شود. هورمون اصلی عشق دوپامین نام دارد. دو هورمون دوپامین و نوراپی نفرین هورمون هایی هستند که در مواجهه با ناشناخته ها در بدن ترشح می شوند. در مراحل اولیه عشق های رومانتیک میزان این دو هورمون تا حدی بالا می رود که نیاز به خورد و خوراک را از دست می دهیم.

بر اساس شواهد علم اعصاب درهنگامی که فرد عشق خود را بروز می‌دهد، تعدادی عنصر شیمیایی در مغز فرد فعال می‌شوند. این مواد شیمیایی عبارتند از: تستسترون، استروژن، دوپامین، نوراپی نفرین، سروتونین، اکسی توسین و وازوپرسین. درهنگام برقراری رابطه جنسی یا احساسات شهوانی میزان تستسترون و اوستروژن در مغز افزایش پیدا می‌کند. معمولاً دوپامین، نورفینفرین و سروتونین در مرحله جذب نظر فرد مقابل حضور پررنگ تری دارند. به نظر می‌رسد اوکسی توسین و وازوپرسین به روابط پردوام و قوی ارتباط دارند. در دسامبر ۲۰۰۵، دانشمندان ایتالیایی در دانشگاه پاویا متوجه شدند که وقتی فرد برای اولین بار عاشق می‌شود، میزان مولکولی که به عنوان NGF عامل رشد عصب شناخته می‌شود افزایش می‌یابد اما پس از یکسال ارتباط بین طرفین مقدار این مولکول به حالت اول بر می‌گردد. «سطح NGF در افرادی که عاشق بودند بسیار بیشتر بود (P<۰٫۰۰۱) [ به طور متوسط ۲۲۷(۱۴)Pg/ml ] و این مقدار در مورد افرادی که رابطه دراز مدتی را تجربه کرده‌اند و افرادی که هیچ ارتباط عاشقانه‌ای نداشته‌اند به ترتیب برابر [۱۴۹(۱۲)pg/ml], [۱۲۳(۱۰)pg/ml] بود. همچنین میان میزان NGF و شدت رابطه عاشقانه همبستگی معنی داری وجود داشت (r=۰٫۳۴ ,p=۰٫۰۰۷). درغلظت بقیه NTها هیچ تفاوتی مشاهده نشد. در ۳۹ مورد که فرد بعد از ۱۲ تا ۲۴ ماه هنوز رابطه عاشقانه را حفظ کرده بود اما به عقیده خودشان وضعیت روانی شان نسبت به زمان آشنایی تفاوت کرده بود سطح NGF کاهش یافته بود و تقریباً برابر سطح NGF گروه کنترل بود.


کادوناز | جدیدترین و بروز ترین مطالب در زمینه های خبر و بازیگران و فرهنگ و هنر و مقالات پزشکی و سبک زندگی و سرگرمی و بهداشت و تکنولوژی و دنیای مد و آشپزی.