موذن وگناه چشم چرانی

  • نویسنده :
  • بازدید : 70 مشاهده
  • دسته بندی : جالب ,

موذنی پس از این که چهل سال برای مسلمانان اذان گفت :روزی برای گفتن اذان بالای مناره رفت پس از اتمام اذان نگاهی به خانه های اطراف مسجد انداخت، چشمش به دختری که در یکی از خانه های اطراف مشغول شستن سر وصورت خود بود، با ادامه نگاه های شهوت زای خود به تدریج به دختر دل بست وهمچنان تا وقتی دختر در حیاط خانه بود با نگاه او را تعقیب کرد چون دختر به اتاق رفت او نیز از ماذنه پایین آمد وبه جای اینکه مانند همیشه برای نماز به مسجد برود،چنان اسیر شهوت خود شده بود که به در خانه ی آن دختر آمد ودر زد، پدر دختر به در خانه آمد، چشمش به موذن مسجد افتاد، با کمال تعجب پرسید :چه کار دارید؟ 

موذن گفت :به خواستگاری دختر شما آمدم. 

صاحب خانه که از این پیشنهاد غرق در حیرت گشته بود، فکری کرد وگفت:ما مسلمان نیستیم ومذهب ما زرتشتی است. بنابر آیین خود نمی توانم به مسلمان دختر بدهم وهر که بخواهد با ما وصلت کند باید به دین ما در آید. 

موذن گفت :حاضرم به دین شما در ایم. پدر دختر که به دنبال همین فرصت می گشت تا بدین وسیله یک نفر را از دین اسلام خارج کرده وبه دین خود در آورد. گفت :ما حاضریم در این صورت دختر به شما بدهیم. پس از مذاکره وقرار داد، وقتی برای انجام این کار تعیین کردند وموذن به خانه برگشت ودر وقت موعود به منزل آنها رفت ومراسم ورود این آقا ی موذن مسلمان به دین جدید انجام شد وسپس مراسم مقدماتی ازدواج نیز صورت گرفت. حجله عروس را در طبقه فوقانی ترتیب دادند واقای داماد سراز پا نشناخته به طرف پله ها راه افتاد وبا عجله بالا می رفت همین که به پله آخر رسید پایش لغزید واز همان جا به درون حیاط پرت شد ودر دم جان داد وبه کام دل نرسیده، به حال کفر از این جهان چشم بست. 


کادوناز | جدیدترین و بروز ترین مطالب در زمینه های خبر و بازیگران و فرهنگ و هنر و مقالات پزشکی و سبک زندگی و سرگرمی و بهداشت و تکنولوژی و دنیای مد و آشپزی.